محل تبلیغات شما

من و "اون" دیگه حتی به هم سلام  نمی کنیمامروز بعد از 10 روز بالاخره اومد به همه سلام کرد جز منچقدر ازش بدم اومدچقد ناراحت شدمچقد فراموش کردن سخته.

تنهام تنهام تنهام تنهامادم وقتی مریض باشه همیشه یه مانعی هست تا نتونه به آرزوهاش فکر کنهاحساس می کنم جایگاه من در محل کار مثل خانه ی عنکبوت سست و متزل شده.چقد از همه چیز متنفرم.کاش می شد دیگه سر کار نرم.کاش دیگه درد نکشم.کاش برم یه جای خیلی دورمامان میگه ببرمت امامزاده شفا بگیری.من دلم برای خودم می سوزه چون هیچکسو ندارم که دلش برام بسوزهچقدر تنهایی ادامه دادن


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها